هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

برای تو دخترکم

نیم سالگیت مبارک

6 ماه از با هم بودنمون میگذره نفس مامان ١٣ آبان روز جمعه یه جشن کوچولو خونه بابا بزرگ گرفتیم .......................................... ........................... و بعدش اومدیم خونه و شنبه صبحم رفتیم واکسن 6 ماهگیتو زدیم اینجام بعد واکسنه که تو جیگر مامانی خوابت برد بعد کلی گریه عروسکت کاوه هم اومده پیشت برای دلجویی   ولی خدا رو شکر این واکسنت از قبلیا بهتر بود ...................... و وزنت توی ٦ ماهگی ٧٤٠٠ بود و قدت هم ٦٨ هزار ماشالله اینم یه عکس از بدو تولدت ...
16 آبان 1390

واکسن

یکی یدونه مامان الان ساعت ٣ نیمه شبه و منم از استرس خوابم نمی بره فردا می خوام ببرمت برای واکسن ٦ ماهگیت قربون اون خنده های نازت برم امیدوارم اصلا اذیت نشی عاشقتم مامانی ............................... کارایی که انجام میدی: غلت می زنی از کریرت پایین میای تو جات کلی خودتو سر میدیو تغییر مکان میدی همه چیو میگیریو میذاری تو دهنت اگه چیزیو بخوای و بدست نیاریش زودی گریه می کنی وقتی می خوای تحویلت بگیریم یا شاید می خوای ما رو تحویل بگیری حسابی دست و پا می زنی ما ما می گی مخصوصا موقع هایی که گریه می کنی .......و حسابی شیطون شدی ..... دوست دارم ................دوست دارم..................دوست دارم   ...
11 آبان 1390

نی نیای بهاری

اینم چند تا از نی نیای بهاری  از طرف خاله آهـــــــــــــــــــو .................................... http://www.pic.iran-forum.ir/images/lszgxbob8gcqntw0qyjf.wmv   ...
10 آبان 1390

من نزدیکای 6 ماهگیم

سلام جدیدنا خیلی شیطون شدم ............. .....................دوست دارم همه چیو بدست بیارم وقتیم موفق نمیشم زودی شصت دست یا پامو میذارم تو دهنم ........................... ................... انرژی من بیشتر از مامانمه ................. .......................ولی نمی دونم مامانم چه کلکی بهم میزنه که خوابم می بره     ...
9 آبان 1390

اولین روز دومین ماه اولین پاییز زندگیت

دختر نازم ..................خیلی وقته حوصله نکردم برات بنویسم بنویسم که:چقدر خدا رو شاکرم به خاطر حضور تو بنویسم که عادت کردم به بودنت ........... نیاز دارم به خندیدنت ................ خیلی وقته ننوشتم که چقـــــــــــــــــــــــــــــدر کارای جدید انجام میدی منم غافل از این کارها در انتظار آینده ام و ... ...
1 آبان 1390
1